در حال بارگذاری...
Top
ورود به سامانه
مرا به خاطر بسپار
*
*
کلمه عبور را فراموش کردهاید؟
صفحه اصلی
گالری عکس
معرفی
اهداف و برنامه ها
قدمت و جایگاه مجتمع
پرورشی
مراسم و بزرگداشت
ورزش و تندرستی
مشاوره
شورای دانش آموزی
انتخابات شورای دانش آموزی
تماس با ما
انجمن اولیا و مربیان
آزمون های آنلاین 1
10
آذر
1399
نماز شیرین
مولف:
لیلا فرهادی
/ دسته: دسته بندی نشده / رتبه دهید:
#ماموریت | نماز شیرین
دقیقههای آخر بازی است. یک گل دیگر بزنیم، تمام است. هربار که حریف به دروازه ما نزدیک میشود آقاجون وارد حالت آماده باش میشود، انگار خودش مشغول بازی است. صدای اذان مسجد، توی خانهمان میپیچد. آقاجون بیخیالِ تلویزیون و فوتبال و همهچی، از جا بلند میشود تا وضو بگیرد. بشقاب میوهای که پوست گرفتهام را به سمتش میگیرم تا کمی دیگر بنشیند. یک ورق لیمو شیرین برمیدارد و توی دهانش میگذارد و میگوید: «نماز مثل لیموشیرین است، هرچه از وقتش بگذرد تلخ میشود.»
نمازِ اول وقت
خودم را جمع و جور میکنم، همراه آقاجون میروم برای نماز ظهر وضو بگیرم. نماز که تمام میشود با آقاجون دست میدهم و میگویم: « قبول باشه.»
آقاجون دستم را در دستهایش میفشارد و با نگاهی که پر از محبت است، میگوید: «میدونی نوه گلِ خودمی!» گرمای محبت آقاجون تمام وجودم را گرم میکند و لپهایم کمی سرخ میشود و میخندم.
بعد از نماز دوباره برمیگردیم سراغ تلویزیون و تحلیل بازی، همینطور که چشمم روی صفحه تلویزیون است، آقاجون کنارم مینشیند و یک جمله از آقا برایم میگوید: « نماز یک شربت مقوّی و شفابخش است، باید آن را با دل و جان نوشید تا از هرنقطهای که هستی یک قدم به بهشت رضوان نزدیکتر شوی.»
با خودم قرار میگذارم از امروز قبل از تلخ شدن شربت لیموشیرین آن را نوشِ جان کنم و نمازم را اول وقت بخوانم.
اگر میخواهی نماز اول وقت برایت به یک عادت روزانه تبدیل شود در مأموریت نمازِشیرین در کانال کلاستون همراه شو...
تعداد مشاهده (127) نظرات (0)
نظرات کاربران درباره خبر "نماز شیرین"
نظرتان را بیان کنید
نام:
لطفا نام را وارد کنيد
پست الکترونیکی:
پست الکترونیکی نامعتبر است
نظر:
لطفاً نظر خود را وارد نمایید
کد بالا را در محل مربوطه وارد نمایید
*
*
ارسال